من از عشق تو مشعفوم.
گل دختر مامانی سلام این روزها حسابی داری بزرگ میشی و شیطون خدا رو شکر می کنم که تو رو دارم . 19 بهمن با بابایی رفتیم که تو رو ببینیم این دفعه هم به اصرار خودم به سونو گرافی رفتیم. آخه میخواستم دیگه مطمئن بشم شما خانومی که واسه خریدات اقدام کنیم. عزیز دلم خانوم طلای مامانی دیدیم سر شما پایینه و ته رو هوا کردی . کلی با بابایی خندیدیم . بابایی هم موقع سونو گرافی از من فیلم گرفت دوباره صدای آهنگ قلبت و اشکهای گوشه چشم من. عزیزم دوشنبه 21 بهمن هم رفتم دکتر و همه چی رو خوب دید و بخاطر گرفتگی پام تو شبها گفت منیزیمت کمه و یه دارو داد و همه چی گفت که اوکی هست و دوباره صدای قلب تو که این دفعه ...